چرا با وجود روز غدیر و حدیث معتبر غدیر و 23 سال تبلیغ پیغمبر(ص) مبنی بر ولایت و امامت علی(ع) بعد از خودشان بازهم امرشان اجرا نشد؟
پرسش:
چرا با وجود روز غدیر و حدیث معتبر غدیر و 23 سال تبلیغ پیغمبر(ص) مبنی بر ولایت و امامت علی(ع) بعد از خودشان بازهم امرشان اجرا نشد؟
پاسخ:
نبی مکرم اسلام حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ بارها علی ـ علیه السلام ـ را به عنوان جانشین خود برای مسلمانان معرفی کردند. مهم ترین و آخرین آن ها در غدیر خم می باشد. اما بیشتر مسلمانان به این سفارشات توجهی نکردند و پس از رحلت پیامبر- صلی الله علیه و آله - عده ای در مدینه جمع شده به سقیفه بنی ساعده رفته، ابوبکر را به عنوان جانشین آن حضرت برگزیدند. بدون شک عوامل متعددی سبب شد تا مسلمانان حاضر در سقیفه توجه چندانی به سفارشات پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ نداشته باشند. به نظر می رسد تعصبات قبیله ای و حسادت و کینه از علی ـ علیه السلام ـ از مهم ترین عواملی هستند که سبب کنار گذاشتن علی ـ علیه السلام ـ شدند.
علاوه بر
این به این دو نکته نیز باید توجه داشت که اولا انتخاب ابوبکر کاملا شتاب زده و با
سرعت انجام شد. ثانیا این اولین بار نبود که مسلمانان از دستور پیامبر- صلی الله
علیه و آله - سرپیچی می کردند.
مسلمانان بارها با دستورات صریح پیامبر- صلی الله
علیه و آله - مخالفت کردند که ما تنها به ذکر چند نمونه به صورت گذرا بسنده می
کنیم.
1. در جنگ احد پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ پنجاه نفر را مأمور
کرد بالای تپه ای که پشت سر مسلمانان قرار داشت مستقر شوند تا دشمن نتواند از پشت،
به مسلمانان ضربه بزند حتی پیامبر به آن ها دستور داده بود اگر دشمن بر ما غلبه کرد
به یاری ما نیایید.(1) اما پس از شکست اولیه مشرکان، تیراندازان همگی
گفتند: غنیمت، غنیمت. عبدالله بن جبیر فرمانده آن ها گفت: مگر به یاد ندارید که
پیامبر چه گفت؟ اما آن ها گوش ندادند و رفتند.(2)
2. سرپیچی از دستورات پیامبر- صلی الله علیه و آله - در صلح حدیبیه که بیشترین
اعتراض توسط عمر صورت گرفت.(3)
3. عدم توجه به سخن پیامبر- صلی الله علیه
و آله - در جنگ احزاب. ابن هشام می نویسد: «دشمن شبی در تب و تاب ترک مدینه بودف
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ از اصحابش خواست تا یک نفر برخیزد و ببیند دشمن
چه می کند. حذیفه می گوید: کسی برنخاست تا این که حضرت مرا به نام صدا زد».(4)
4. تخلف از سپاه اسامه، که علیرغم دستورات
موکد پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ توسط برخی صورت پذیرفت.(5)
5. مخالفت با پیامبر- صلی الله علیه و آله
- در تقسیم غنائم جنگ حنین.(6) و موارد بسیار دیگری که به جهت اختصار به آن
ها اشاره نمی شود.
تعصبات قبیله ای: بدون شک جامعه عربستان جامعه ای قبیله ای
بود. جامعه ای که افراد آن سخت پایبند مسائل قبیله ای بودند در این زمینه تعصب خاصی
داشتند پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در طول دوره بیست و سه ساله رسالت خویش
با تعصبات بی جای قبیله ای مبارزه کرد اما به طور کامل نتوانست این تعصبات را از
بین ببرد. بدون شک ارزش های قومی و قبیله ای در سقیفه بار دیگر زنده شد. سخنان
حاضران در آن جلسه گویای همین مطلب است. ابوبکر وقتی به ایراد سخن پرداخت چنین گفت:
«ما مهاجرین، اولین کسانی بودیم که اسلام را پذیرفتیم. و دیگر مردم در این قضیه بعد
از ما بودند. ما عشیره رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ هستیم و با این وجود ما
معتدل ترین اعراب از جهت نسب هستیم...»(7) و عمر در جواب انصار گفت: عرب به شما اجازه
نمی دهد شما بر گردن آن ها سوار شوید در حالی که پیامبر از شما نیست و حق از آن
ماست.(8) یکی از ارزش های قبیله ای که سبب انتخاب
ابوبکر شد «ریش سفیدی» و کهولت سن وی بوده است. ریش سفیدی در کنار سایر عوامل در
درجه ای از اعتبار قرار داشت که سبب شد سفارشات پیامبر- صلی الله علیه و آله -
نادیده گرفته شود.
عمر به ابن عباس گفت: « مردم از ولایت علی روی گردان نشدند
مگر آن که از کمی سن او ترسیدند».(9)
و ابو عبیده جراح در پاسخ اعتراض علی ـ
علیه السلام ـ گفت: «تو هنوز جوانی و مردم ریش سفید قوم را برگزیدند. البته اگر صبر
کنی و عمری از تو سپری شود با توجه به فضائلی که داری و داماد پیامبر ـ صلی الله
علیه و آله ـ هستی آن گاه تو را انتخاب خواهند کرد".(10)
بغض و کینه و حسادت نسبت به علی ـ علیه السلام
ـبدون شک حسادت و کینه ای که نسبت به علی ـ علیه السلام ـ و بنی هاشم در دل
قریش و بعضی قبایل دیگر بود، یکی از علل اصلی عدم توجه به سفارشات پیامبر ـ صلی
الله علیه و آله ـ محسوب می شود: در گفتگویی که بین عمر و ابن عباس صورت گرفته می
توان به خوبی این امر را مشاهده کرد. عمر از ابن عباس می پرسد: چرا علی ـ علیه
السلام ـ به ما ملحق نشد و همکاری نکرد؟ چرا قریش از خاندان شما جانبداری نکرد در
حالی که پدرت عموی پیامبر و تو خود پسر عموی او هستی؟ ابن عباس گفت: نمی دانم، عمر
گفت: ولی من می دانم و از دلیل آن آگاهم زیرا قریش مایل نیستند که اجازه دهند نبوت
و خلافت در خاندان شما جمع شود برای این که به این وسیله احساس غرور و شادمانی
خواهید کرد.(11)
در یک مورد عثمان به علی ـ علیه السلام ـ
کینه های قریش را متذکر شد و گفت: «گناه من چیست که قریش تو را به جهت این که هفتاد
نفر از آنان را کشتی دوست ندارد».(12)
حاکم حسکانی روایتی از علی ـ علیه السلام
ـ نقل کرده که در این روایت حضرت به عمار می فرماید: «مصداق آیه أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ(13). «بلکه به مردم برای آن چه خدا از فضل
خویش به آنان عطا کرده رشک می ورزند)، ما هستیم».(14)
عبدالفتاح عبدالمقصود نیز در این رابطه می
نویسد: «قریش اگر امروز سروری را برای علی ـ علیه السلام ـ که برترین مردان خود بود
نپذیرفت، دیروز هم برای برترین خلق برگزیده جهان نمی پذیرفت، منشأ آن همان سینه های
پرکینه است".(15) از دیگر عواملی که بغض و کینه نسبت به آن
حضرت را تشدید می کرد شخصیت، ویژگی ها و سوابقی بود که افراد حاضر در سقیفه از علی
ـ علیه السلام ـ در ذهن داشتند. عدالتی که از علی ـ علیه السلام ـ سراغ داشتند،
برای بسیاری از افراد قابل تحمل نبود. به عنوان نمونه حضرت علی ـ علیه السلام ـ در
سال دهم هجری از طرف پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ مأمور شد به یمن
برود..... هنگامی که علی ـ علیه السلام ـ از یمن به مکه باز می گشت تا با رسول خدا
ـ صلی الله علیه و آله ـ و مسلمانان در مراسم حج شرکت کند، آن حضرت از همراهیان
خویش جدا شد و برای دیدار رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ جلوتر از آن ها به مکه
آمد و مردی را به جای خود بر آن ها امیر ساخت. آن مرد نیز پس از رفتن علی ـ علیه
السلام ـ حله ها یی را که از نجران آورده بودند، میان همراهان خود تقسیم کرد. چون
به نزدیکی مکه رسیدند علی ـ علیه السلام ـ برای دیدار آن ها از مکه بیرون آمد. و
مشاهده کرد که حله ها را پوشیده اند. به شدت ناراحت شد و به جانشین خویش اعتراض کرد
و دستور داد حله ها را بیرون آورند و در بارها گذاشت.
این جریان سبب شد که
همراهیان علی ـ علیه السلام ـ به رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ شکایت کنند...
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: ای مردم از علی شکایت نکنید او در راه خدا
سخت تر از آن است که کسی بتواند از او شکایت کند.(16) حضرت زهرا ـ علیها السلام ـ فرمود: «علت این
که علی ـ علیه السلام ـ را از حقش محروم و خلافت را از وی دور ساختند ترس آنان از
شدت و سختی اش در راه حق و قدرت شمشیر و بی پروایی او در راه خدا بود».(17)
بیعت
عجولانه به این نکته نیز باید توجه داشت که انتخاب ابوبکر در سقیفه با عجله و
شتابزدگی خاصی انجام شد. عمر می گوید: «انتخاب ابوبکر امری عجولانه بود ولی خداوند
شر آن را حفظ کرد".(18)
سپس گفت: از این پس هر کس بدون مشورت
مسلمین با کسی بیعت کند چنین بیعتی پذیرفته نیست و هر کسی این گونه رفتار کند باید
کشته شود.(19) مورخان نوشته اند هنوز اهل بیت ـ علیهم
السلام ـ از غسل بدن پیامبر- صلی الله علیه و آله - فارغ نشده بودند که علی و عباس
سرو صدای مردمی را در مسجد شنیدند که درحال بیعت با ابوبکر بودند.(20)
بنابراین هر چند علی ـ علیه السلام ـ از
طرف پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بارها به عنوان جانشین خویش نام
برده بود اما عواملی چون تعصبات قبیلگی، حسادت و بغض و کینه، شخصیتِ عدالت محور علی
ـ علیه السلام ـ موجب شدند تا فرد دیگری توسط مسلمانان برگزیده شود. و این اولین
بار نبود که مسلمانان دستورات پیامبر- صلی الله علیه و آله - را نادیده می
گرفتند.
پاورقی:
1. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ترجمه
پاینده، ابوالقاسم، تهران، انتشارات اساطیر، 1362ش، ج3، ص1020.
2. همان.
3.
همان، ص1122.
4. همدانی، اسحاق بن محمد سیرت رسول الله، ، تهران، انتشارات
خوارزمی، 1360ش، ج2، ص747.
5. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، بیروت،
دارالکتب العلمیه، 1420ق، ج14، ص517.
6. ذهبی، محمد بن احمد ،تاریخ الاسلام و
وفیات المشاهیر و الاعلام، بیروت، دارالکتاب العربی، 1413ق، ج2، ص600.
7. جعفری،
سید حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه آیت اللهی، سید محمد تقی، تهران، دفتر
نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، 1372ش، ص62، به نقل از" بلاذری، احمد بن یحیی، انساب
الاشراف، ج1، ص582.
8. ابن ابی الحدید، عز الدین، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه
مرعشی نجفی، 1404ق، ج6،ص50.
9. همان، ج6، ص11.
10. همان.
11. طبری، پیشین،
ص2769.
12. ابونعیماصفهانی، احمد بن عبدالله، معرفه الصحابه، الریاض، دارالوطن
للنشر، 1419ق، ج1، ص301.
13. سوره نساء ، آیه 54.
14. حاکم حسکانی، عبیدالله
بن احمد ، شواهد التنزیل، تحقیق محمودی، محمد باقر، مجمع الثقافه الاسلامیه، 1411ق،
ج1، ص185.
15. عبدالفتاح، عبدالمقصود، الامام علی بن ابی طالب، ترجمه طالقانی،
محمود ، بی جا، بی تا، ج1، ص316.
16. ابن هشام، عبد الملک، السیره النبویه،
ترجمه رسولی محلاتی، سید هاشم، تهران، انتشارات کتابچی، 1375ش، ج2، ص376.
17.
ابن ابی الحدید، پیشین، ج4، ص78.
18. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری،
بیروت، دارالفکر، 1410 ق، ج8، ص256.
19. ابن ابی الحدید، پیشین، ج20،
ص21.
20. ابن عبد ربه، احمد بن محمد ، العقد الفرید، بیروت، دارالکتاب العربی،
1403ق، ج4، ص258.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1-سایت حوزه
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/89/5942/61144
2-سایت تبیان