با توجه به آیات قرآن جریان ولادت حضرت عیسی(ع) چه بود؟
مریم در مکانی دور، خلوت گزید و چون او را درد زاییدن فرا رسید، زیر شاخ درخت خرمائی رفت و از شدت غم و اندوه با خود گفت: کاش پیش از این مرده بودم و از صفحه دلها نامم فراموش شده بود. در آن حال (روح القدس یا فرزندش عیسی) او را ندا داد: «غـمگین مباش که خدا از زیر قدمات چشمه آبی جاری نمود و تنه درخت را حرکت بده تا از آن برایت رطب تازه فرو ریزد، از این رطب تناول کن و از آن چشمه بیاشام و چشم خود (به عیسی) روشن دارد. اگر از جـنس بشر کسی را دیدی (به اشاره) به او بـگو: «من برای خدا نـذر روزه سکوت کردهام و با هیچکس (تا پایان روزهام) سخن نمیگویم». (22 تا 26 مریم)
پس از تولد نوزاد، مریم فرزند خود را برداشت و به سوی قومش بازگشت. چون قومش او را به آن حال دیدند، مشغول طعن و سرزنش او شدند و گفتند: «ای مریم عجب کار منکر و شگفتآوری کردی! ای خواهر هارون، تو نه پدری ناصالح و نه مادری بدکار داشتی (کـه تو خود چنین کاری را مرتکب شدی).
مریم پاسخ آنان را به اشاره، به طفل حواله کرد. آنها گفتند: «ما چگونه با طفل گهوارهای سخن بگوییم؟ «طفل (به امر خدا به زبان آمد) و گفت: «من بنده خاص خدایم که مرا کتاب آسمانی و شرف نبوت عطا فرموده، هرکجا که باشم مرا مبارک (مایه رحمت الهی) گردانیده و تا زندهانم به نماز و زکات سفارش نموده و همچنین به «نیکوکاری با مادر» توصیه فـرموده و مرا ستمکار و شقی نگردانیده است. روز ولادت و مرگ و همچنین روزی که برانگیخته شوم، سلام و درود حق بر من است» (27 تا 33 مریم)