چرا امام جواد(ع) و امام حسن(ع) زنان ناصالحی گرفتند که منجر به شهادت آنان شود درصورتی که در قرآن به گرفتن زن صالح برای صالحان تاکید شده است؟
پرسش:
چرا امام جواد (ع) و امام حسن (ع) زنان ناصالحی گرفتند که منجر به شهادت آنان شود درصورتی که در قرآن به گرفتن زن صالح برای صالحان تاکید شده است؟
پاسخ:
آیه 26 سوره نور :
لْخَبیثاتُ لِلْخَبیثینَ وَ الْخَبیثُونَ لِلْخَبیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ
لِلطَّیِّبینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ أُولئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا
یَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَریم
زنان ناپاک براى مردان ناپاک و مردان ناپاک براى زنان ناپاک و زنان پاک
براى مردان پاک و مردان پاک براى زنان پاک. آنها از آنچه در بارهشان
مىگویند منزهند. آمرزش و رزق نیکو براى آنهاست.
بر اساس قاعده کلی و اصل جامعه شناختی درست است که همه جا، همنوعان
سراغ همنوعان می روند و هر گروه و دسته ای با هم سنخ خود، گرم و صمیمی اند. و هم
چنین ضرب المثل عربی است: «السنخیة علّة الانضمام» هم نوعی و هم سخنی سبب همگرائی
می گردد. ولی اصل اجتماعی و قانون عمومی یک مطلب است، و جواز شرعی ازدواج و منع آن
که در آیه شریفه مطرح شده آمده است، چیزی دیگری است. به همین جهت لازم است که بررسی
شود، مراد آیه دقیقا چه است و آیا ازدواج برخی پیامبران و امامان مصداق ازدواج منهی
در آیه است و یا خیر.
بنابراین، آنچه تاریخ نشان می دهد و یا در زندگی اجتماعی
دیده می شود، در برخی از موارد با این قانون اجتماعی هماهنگ نیست. به عنوان مثال در
قرآن آمده است: همسر نوح ـ علیه السلام ـ و همسر لوط ـ علیه السلام ـ زنان بدی
بودند و آنها خیانت کردند.(1) و در مقابل، همسر فرعون از زنان با ایمان و
پاکدامنی بود که گرفتار طاغوت بی ایمان گشته بود.(2) در
مورد پیشوایان بزرگ اسلام، نیز کم و بیش نمونه هائی از این قبیل دیده شده است که از
آن نمونه امام حسن مجتبی و امام جواد ـ علیهما السلام ـ اند. امام هیچ کدام از این
ازدواج ها مصداق آیه مذکور نیست و از نظر شرع ممنوع نبوده است، اگرچه با آن قانون
اجتماعی و عرفی هم خوانی ندارد. در اینجا مراد از آیه بیان می شود:
1. در تفسیر
آیه:
«الخبیثات للخبیثین» آمده است که منظور اصلی از «خباثت» همان آلودگی به اعمال
منافی عفت است و «طیبات» نقطه مقابل آن می باشد.(3) به این ترتیب پاسخ شبهه روشن می شود. زیرا هیچ
یک از همسران پیامبران و امامان به طور قطع انحراف و آلودگی جنسی نداشتند، و منظور
از خیانت در داستان نوح و لوط ـ علیهما السلام ـ در قرآن، جاسوسی کردن به نفع کفار
است، نه خیانت ناموسی، چنان که در مورد همسران امام حسن و امام جواد ـ علیهما
السلام ـ نیز این چنین بوده اند.
2. از این گذشته، همسران پیامبران و امامان در
آغاز کار، حتی کافر و بی ایمان هم نبودند و گاه بعد از نبوت به گمراهی کشیده می
شدندکه مسلما آنها نیز روابط خود را مانند سابق با آنها ادامه نمی دادند. چنان که
همسر فرعون در آغاز که با فرعون ازدواج کرد، به موسی ـ علیه السلام ـ ایمان نیاورده
بود. حتی موسی ـ علیه السلام ـ متولد نشده بود، بلکه بعد از آن که موسی علیه السلام
مبعوث شد، به او ایمان آورد، ولی پس از ایمان، چاره ای جز زندگی با فرعون نداشت،
امّا زندگی اش توأم با مبارزه بود.
در مورد زنان امامان ـ علیهم السلام ـ ، زن
امام حسن ـ علیه السلام ـ ، اگر چه از نظر اخلاقی، موجب آزار امام می شده و زبان
شور داشته است، ولی مسلمان و تابع احکام اسلامی بود. منتهی در پایان فریب پول
معاویه را خورده و موجب قتل امام شد. امّا ازدواج امام جواد ـ علیه السلام ـ با
دختر مأمون، یک ازدواج تحمیلی بود. امام چاره ای جز ازدواج نداشت، ولی در عین حال
او هم مسلمان بوده و دور از هر گونه منافی عفت زندگی می کرد.
بنابراین زنان
پیامبران و امامان ـ علیهم السلام ـ پاک بوده و جزء پلیدی و از مصادق «خبیثات» نمی
باشند. به عبارت دیگر، مصداق خبیثات و خبیثین، بر اساس روایات معاویه و پیروان آنها
است. مرحوم طبرسی در کتاب احتجاج از امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ روایت کرده که
در ضمن گفتاری که با معاویه و اصحاب او داشت، امام ـ علیه السلام ـ درباره سبّ و
ناسزائی که آنان به امام علی ـ علیه السلام ـ گفته بودند، فرمود: «الخبیثات
للخبیثین و الخبیثون للخبیثات» به خدا سوگند! ای معاویه، این مردان و زنان خبیث، تو
هستی و اصحاب تو و پیروان تواند، «و الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبات...» مردان و
زنان پاک، علی بن ابی طالب و اصحاب و شیعیان اویند.(4)
بنابراین با این که بنا به قاعده کلی:
«نوریان مر نوریان را طالبند، ناریان مرناریان را جاذبند»، زنان برخی پیامبران و
امامان علیهم السلام با آن ها از نظر روحی و فکری هم خوانی نداشته اند، ولی مصداق
زنانی که در آیه شریفه ازدواج با آن ها ممنوع است، نیز نبوده اند. و آن ها از نظر
عفت و پاکدامنی، در سلامت کامل بودند.
پاورقی:
1. تحریم : 10.
2. همان.
3. طباطبایی، سید محمد حسین،
تفسیر المیزان، ترجمه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1366ش، ج15، ص137. مکارم شیرازی،
ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1387ش، ج14، ص451.
4. طبرسی،
احتجاج، بیروت، انتشارات دارالتعارف للمطبوعات، 1412ق، ج1، ص415.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر :
1-تفسیر نمونه ج14 ، ذیل آیه 26 سوره نور ، مکارم شیرازی
2-ترجمه تفسیر المیزان ، علامه طباطبایی ، ج15 ، ص136-150
3-تاریخ چهارده معصوم ، مجلسی