آیا اهل سنّت به امام مهدی(عج)اعتقاد دارند؟ پس تفاوت آنها با تشیّع در چیست؟
پرسش:
آیا اهل سنّت به امام مهدی(عج)اعتقاد دارند؟ پس تفاوت آنها با تشیّع در چیست؟
پاسخ:
بعضی از اهل تسنّن به دلیل خوشبین نبودن به شیعه و احادیث شیعه گمان
میکنند مهدویت و احادیث مهدی ساختگی است و میگویند احادیث مهدی در کتب صحاح اهل
سنّت وجود ندارد و اگر هم باشد در کتابهایی است که از نظر اعتبار ساقط میباشد و
این شیعیان هستند که احادیث مهدی را در کتب خود آوردهاند.
در پاسخ گفته میشود
در عین حال که خفقان عمومی دوران بنی امیه و بنی عباس و دستهای مرموز و مقتدر
سیاست وقت و تعصبات شدید مذهبی اجازه نمیداده که اخبار مربوط به ولایت و امامت اهل
بیت ـ علیهم السّلام ـ مورد مذاکره واقع شود و در کتب درج گردد لکن باز هم کتب
اخبار اهل سنّت از احادیث مربوط به مهدی خالی نیست. احادیث زیادی از پیامبر اکرم ـ
صلّی الله علیه و آله ـ صادر شده که سنّی و شیعه آنها را نقل کردهاند و هر کس اگر
در آنها دقّت کند، برایش روشن میشود که موضوع مهدی و قائم در زمان پیامبر اسلام
امر مسلّمی بوده است. به طوری که این عقیده در بین مردم شایع بود که اصل آن را
مسلّم دانسته و از فروعاتش بحث میکردند. گاهی میپرسیدند از چه نسلی به وجود خواهد
آمد، گاهی از نام و کنیهاش سؤال مینمودند، گاهی میپرسیدند آیا مهدی و قائم یکی
است یا نه، گاهی از علّت غیبت و وظایف آن امام جویامی شدند. پیغمبر هم گاه و بیگاه
از آن وجود مقدّس خبر میداد و میفرمود: مهدی موعود از نسل من و از فرزندان فاطمه
ـ سلام الله علیها ـ و حسین ـ علیه السّلام ـ به وجود خواهد آمد، گاهی نام و
کنیهاش را بیان میداشت، گاهی علامات و مشخصات او را بیان میکرد، پس از وفات رسول
اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ مسئلهی مهدویت همواره بین اصحاب آن بزرگوار و
تابعین مورد بحث بوده است.
در کتب صحاح اهل تسنّن ابوابی به نام مهدی ـ علیه
السّلام ـ منعقد و احادیثی از پیغمبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل شده است از
باب نمونه:
1. عبدالله از پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ روایت کرده فرمود
دنیا سپری نخواهد شد تا اینکه مردی از اهل بیت من که نامش نام من است بر عرب حکومت
میکند.(1)
ترمذی بعد از نقل این حدیث میگوید این
حدیث صحیح است و نیز میگوید در مورد مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشّریف - ابو
سعید،روایتی از ام سلمه و ابوهریره از پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل
نمودهاست:
ابو سعید از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ روایت نموده که
فرمودند زمین از ظلم و بیدادگری پر میشود پس مردی از اهل بیت من ظاهر شده هفت سال
یا نه سال حکومت مینماید و زمین را از عدل و داد پر میکند.(2)
بسیاری از علمای اهل سنت احادیث مهدی را
متواتر دانسته یا تواتر آنها را از دیگران نقل کردهاند و بدان اعتراضی ننمودهاند
مانند ابن حجر هیتمی در الصواعق المحرقه و شبلنجی در نور الابصار ابن صباغ در
الفصول المهمه محمد الصبان در اسعاف الراغبین گنجی شافعی در البیان شیخ منصور علی
در غایة المأمول سویدی در سبائک الذهب و جمعی دیگر و همین تواتر ضعف سندی را که در
بعضی از آنها موجود است جبران میکند.
به عنوان نمونه عسقلانی مینویسد خبر
متواتر مفید یقین است و عمل به آن نیاز به بحث ندارد.(3)
سید احمد شیخ الاسلام مفتی شافعی مینویسد
احادیثی که در مورد مهدی وارد شده کثیر و متواتر است در بین آنها هم حدیث صحیح وجود
دارد و هم ضعیف اما چون احادیث کثیرند و روات و نویسندگان آنها نیز زیادند بعض ازآن
احادیث بعضی دیگر را تقویت میکند و بر روی هم مفید یقین میباشند.(4)
اما در مورد تفاوت
آنان با تشیّع:تنها تفاوتی که اهل سنت با شیعیان دارند این است که آنها
نوعاً تولد حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشّریف ـ را انکار میکنند و میگویند
شخصیتی که پیامبر اسلام از قیام او پس از غیبت خبر داده هنوز متولد نشده و در آینده
تولد خواهد یافت.(5) اما شیعیان با تعلیل و براهین متقن معتقدند که
امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشّریف ـ در سال 255 ه . ق از نسل امام حسن
عسکری ـ علیه السّلام ـ متولد گردیده و دارای دو غیبت صغری و کبری میباشد.(6)
اضافه بر دلایل تاریخی که بر تولد امام
زمان وجود دارد اگر امام زمان متولد نشده و زنده نباشد نباید پیامبر اسلام میفرمود
من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیه (یعنی هر کس بمیرد امام، زمانش را
نشناخته باشد به مرگ جاهلی مرده است.»(7) زیرا با نبودن امام زمان چنین کلامی از پیامبر
اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ غیر معقول است.
ثالثاً: تعداد قابل توجهی از اهل
تسنن از مورخان و محدّثان آنها تولد حضرت را درکتب خود ذکر کرده و آن را یک واقعیت
دانستهاند بعضی از پژوهشگران بیش از صد نفر از آنان را معرفی کردهاند.(8)
اهل سنت پس از اقرار به تولد و زنده بودن
حضرت مهدی در اینکه از اولاد کیست اختلاف دارند:
بعضی میگویند، امام زمان ـ عجل
الله تعالی فرجه الشّریف ـ از اولاد امام حسن مجبتی است.(9) ابن حجر در سرّ این میگوید امام حسن مجتبی به
خاطر شفقت با امت خلافت را ترک کرد و با معاویه صلح کرد خداوند هم امام زمان ـ عجل
الله تعالی فرجه الشّریف ـ را از اولاد او قرار داد و روایاتی را که میگوید مهدی
از اولاد امام حسین ـ علیه السّلام ـ است را واهی شمرده و میگوید دلیلی بر این
وجود ندارد.(10)
در پاسخ میگوئیم، این قول رد شده است
زیرا ممکن است راوی یا ناسخ اشتباه کرده باشند زیرا حسن و حسین خیلی به هم نزدیک
میباشند و قبلاً به دلیل نقطه نداشتن کلمات خیلی از این اشتباهات رخ میداده
است.
2ـ نسبت امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشّریف ـ به امام حسن مجتبی ـ
علیه السّلام ـ مانند خود امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ به پیامبر میباشد که از
طرف مادر به حضرت متصل میشود زیرا مادر امام محمّد باقر فاطمه دختر امام حسن مجتبی
و همسر امام سجاد ـ علیه السّلام ـ میباشد. بنابراین میشود گفت از فرزندان امام
حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ باشد هم از فرزندان امام حسین ـ علیه السّلام ـ و هیچ
منافاتی هم با هم ندارند. و تعارضی بین آنها نیست. برای تأیید این مطلب روایاتی به
این مضمون هم از علمای شیعه و هم از علمای اهل تسنن نقل شده است.(11)
اما مسئله صلح امام حسن مجتبی ـ علیه
السّلام ـ با معاویه که اساس ظلم را در جامعه اسلامی بنا نهاد و هیچ گونه ربط منطقی
با وجود امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشّریف ـ ندارد و نیز امام زمان ـ عجل
الله تعالی فرجه الشّریف ـ عنوان پاداش و جایزه را ندارد که بر این صلح مترتب گردد.
افزون بر این مطالب لازمه این سخن تأیید معاویه و دستگاه او از طرف خداوند میباشد
که نتیجه آن محکومیت امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ است پس نباید پاداشی به آن
مترتب گرددگذشته از اینها میتواند این حدیث جعلی و ساختگی باشد که ترمذی در کتاب
خود آورده است. احادیث زیادی از این نمونه در کتاب او و سایر کتابها وجود دارد. به
دلیل عنادی که با شیعیان داشتهاند.
پاورقی:
1. صحیح ترمذی، ج 9، ب ما جاء فی المهدی، ص 74، ینابیع
الموده، تألیف شیخ سلیمان، طبع سال 1380، ج 2، ص 180، البیان فی اخبار صاحب الزمان،
تألیف محمد بن یوسف شافعی، طبع نجف، ص 57.
2. مسند احمد، ج 3، ص 28، در باب
مسندات ابی سعید الخدری احادیثی راجع به مهدی ذکر شده، ینابیع الموده، ج 2، ص
227.
3. کتاب نزهة النظر تألیف احمد بن حجر عسقلانی، ط کراچی، ص 12.
4. کتاب
فتوحات الاسلامیه، ط مکه، ط اولی، ج 2، ص 205.
5. ابن ابی الحدید، شرح نهج
البلاغه، قاهره، دار احیاء کتب العربیه، 1960، ج 7، ص 94، و ج 10، ص 96.
6. این
مطلب را همه علمای شیعه در کتب خود آوردهاند به عنوان نمونه شیخ عباس قمی، در
منتهی الآمال، علمای اهل سنت نیز این موضوع را نقل کردهاند مانند شیخ سلیمان
قندوزی، ینابیع الموده، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج 3، ب 71، ص 82.
7.
این حدیث به عبارات گوناگون نزدیک به 18 متن از علمای شیعه و سنی که همه از نظر
مفهوم نزدیکند نقل شده و علمای اهل سنت آن را متواتر ذکر کردهاند و ناقلان از اهل
تسنن فقط 70 مورد میباشد که به عنوان نمونه بعضی نقل میشود، 1ـ مسند ابو داوود،
سلیمان بن داوود (طیالسی)، م 204. 2ـ نقض العثمانیه نیز از اسکافی ص 11 و 12 و به
نقل ازابن ابی الحدید، ج 13، ص 242. 3ـ مسند احمد بن حنبل، م 241، ج 2، ص 83 و 154
و ص 111، از ابن عمر و ص 296 از ابوهریره.
8. ابن حجر هیثمی، در الصواعق
المحرقه، ط 2، قاهره، 1358 ه . ق، ص 208، شبراوی الاتحاف بحب الاشراف، ط 2، قم ،
منشورات الرضی ، 1363 ه . ش. ص 179.
9. ترمذی، سنن.
10. صواعق المحرقه،
همان.
11. حافظ ابو نعیم احمد بن عبدالله مناقب المهدی.
معرفی منابع جهت مطاله بیشتر:
1-دادگستر جهان؛ آیت الله امینی
2-کتاب حکومت جهانی اماام مهدی؛ آیت الله مکارم شیرازی
3-نجم الثاقب در احوالات امام زمان؛ مرحوم حاج میرزا حسین طبرسی نوری