پاسخ کده

پاسخ به شبهات با گارانتی

پاسخ کده

پاسخ به شبهات با گارانتی

پرسش:

آیا نمی شدحضرت خضر که زنده است، به جای امام  مهدی(عج) حجت خدا می بود و گرفتاری های مردم را رفع می کرد و امام زمان در زمان ظهور خود متولد می شدند و سالها در عالم غیبت بسر نمی بردند؟

پاسخ:

قبل از جواب، سئوالاتی وجود دارد که باید پاسخ داده شود و بعد از آن به تدریج به سراغ جواب برویم:
1. منظور از حجت چیست؟
2. چه کسی می تواند حجت خدا باشد و به عبارتی شرایط حجت چیست؟
3. حضرت خضر کیست؟ آیا می تواند به عنوان حجت خدا قرار بگیرد؟ چگونه شخصی به عنوان حجت قرار می گیرد؟ آیا قراردادی است یا انتصابی؟
1. حجت در لغت به معنای: الف) برهان و دلیل. ب) قباله. ج) سند مالکیت، آمده است.(1)
و در اصطلاح به شخصی می گویند که واسطه فیض بین خدا و بندگان است و با امور قدسی و کرامات الهی از سایر اشخاص متمایز است.(2) و خداوند توسط اینان بر بندگانش شهادت می دهد و راه هرگونه توجیه را بر آنها می بندد. حجت بر دو قسم است:
الف) حجت ظاهری: پیامبر و امامان هستند.
ب) حجت باطنی: عقل است، آنچه را که حسن و قبح آنها توسط عقل درک می شود، خداوند از آنها بر ما به واسطه عقل احتجاج می کند. و محل بحث ما هم حجت ظاهری است.
2. شرایط حجت: با توجه به احادیث فراوانی که در زمینه صفات و فضائل اهل بیت ـ علیهم السلام ـ رسیده است می توان شرایط و خصوصیات حجج الهی را برداشت کرد. 1. راعی و سرپرستی باشد که شانه خالی نکند و نکول ننماید. 2. از غیب حدیث می گیرند و الهام دریافت می کنند: محمد بن اسماعیل گوید: شنیدم ابوالحسن ـ علیه السلام ـ می فرمود: ائمه و دانشمندان راستگوی الهام گیرنده و حدیث دریابنده (از غیب اند).(3) 3. گواهان خدای عزوجل هستند بر خلق او: امیر المومنین علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: به راستی خدای تبارک و تعالی ما را پاک و مقام عصمت داده و ما را گواهان خلقش ساخته و حجت در زمینش... .(4) 4. از طرف خدا ولی امر و خزانه دار علم او هستند: امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: ما ولیّ امر خدا، گنجینه علم خدا و راز دار وحی خدائیم.(5) 5. دانا باشد و نادانی نداشته باشد. 6. معدن قدس و طهارت و نور و زهد و علم و عبادت باشد 7. مخصوص باشد به دعوت از طرف رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و از جانب او تعیین شود 8. از نژاد فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ مطهره بتول باشد 9. در نسب او تیرگی و گفتگو نباشد و از بالاترین خاندان در قبیله قریش و کنگره رفیع بنی هاشم و عترت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و مورد پسند خدای عزوجل باشد 10. شرف اشراف و زاده عبد مناف باشد 11. شکافنده حقایق علم و دارای مقام کامل بردباری و حلم باشد 12. مملوّ از معنویات امامت و دانای به تدبیر و سیاست باشد 13. واجب الاطاعه باشد و به امر خدا قیام کند 14. ناصح بندگان خدا و حافظ دین خدای عزوجل باشد و...(6) شرایط دیگری وجود دارد که باید به کتب مربوطه مراجعه شود.

3. حضرت خضر کیست؟
تولد و نسب3458 سال بعد از هبوط حضرت آدم ـ علیه السلام ـ 560 سال قبل از میلاد مسیح و حدود 1170 سال قبل از بعثت نبی مکرّم اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در قوم بنی اسرائیل و در اطراف سرزمین های مصر و در خانواده ای اشرافی و سلطنتی، یکی از بهترین و محبوب ترین مخلوقات خداوند پا به عرصه گیتی نهاد، نام او را تالیا و کنیه اش را ابوالعباس گذاشته و بعدها لقبش را خضر خواندند، او پسر ملکان بن غابر بن ارفخشید بن سام بن نوح ـ علیه السلام ـ است (البته نام های دیگری مانند ایلیا و بلیا و... گفته اند).(7)

رسیدن به مقام نبوت«تالیا» به مقام نبوت رسید. خداوند او را به سوی قومی مبعوث فرمود: تا ایشان را به یگانه پرستی دعوت کند و چون لازمه هر پیامبری داشتن معجزه بود، لذا معجزه تالیای پیامبر این بود که، بر روی هر زمین خشک و بی علفی که می نشست سبز و خرم می شد و بر هر چوب خشکی که تکیه می داد سبز می شد و برگ بر آن می روئید و شکوفه می داد، لذا به او لقب « خضر» دادند. برخی از مفسران و مورخان گفته اند که «تالیا» (خضر) پیامبر نبوده بلکه او یک فرد عالم و دانشمند الهی بوده است: اما آنچه از روایات استفاده می شود به این موضوع تصریح دارد که ایشان نبی بوده اند.(8) شیخ صدوق (ره) در علل الشرایع در معرفی حضرت خضر ـ علیه السلام ـ از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل می کند که آن حضرت فرمود: خضر ـ علیه السلام ـ پیامبر خدا بوده است.
در تفسیر قمی نیز روایتی از امام رضا ـ علیه السلام ـ نقل می کند که حضرت خضر ـ علیه السلام ـ پیامبر خدا بوده است.(9) بعضی از متصوفه از جمله قشیری در رساله خود قائلند که خضر ولی است نه نبی.(10)
حیات خضر ـ علیه السلام ـ : در این زمینه افزون بر اجماع علمای شیعه نصوص زیادی است که حضرت خضر ـ علیه السلام ـ هم اکنون زنده است و در کتب زیادی از عامه به وضوح به آن اشاره شده و اکثر علمای آنها به حیات او معتقدند. در کتاب الغیبة روایتی از امام صادق ـ علیه السلام ـ در مورد حیات خضر ـ علیه السلام ـ نقل شده است که امام ـ علیه السلام ـ فرمود: خداوند طول عمر به خضر عطا نموده است. هم چنین صاحب تفسیر نورالثقلین روایتی از امام رضا ـ علیه السلام ـ از حضرت علی ـ علیه السلام ـ نقل نموده که علی ـ علیه السلام ـ فرمود: خضر از آب عین الحیات نوشید و هر کس از آن آب بنوشد برای همیشه (تا قیامت) زنده خواهد ماند.(11) در ادامه و در پاسخ به بقیه سئوالات پاسخ آنها را در ضمن نگاشته های ذیل می آوریم.
با توجه به آنچه در احادیث و روایات در اهمیت مقام حجت الهی بیان شد. می توان گفت:
1. با پی جویی و دقت می توان دریافت که تنها مصادیق جامعی که بتوانند بعد از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و در میان امت اسلامی حجج الهی در زمین باشند و شرایط مذکور بر آنها انطباق داشته باشد، حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ هستند و به جز ایشان شخص دیگری ظرفیت مقام حجت بودن را ندارد و لو اینکه آن شخص حضرت خضر ـ علیه السلام ـ باشد زیرا ایشان بسیاری از شرایط را ندارند. به عنوان مثال در حدیثی «سیف تمار گوید: جماعتی از شیعیان در حجر اسماعیل خدمت امام صادق ـ علیه السلام ـ بودیم حضرت فرمود: آیا جاسوسی مراقب ماست؟ ما نگاهی به راست و چپ نمودیم و کسی را ندیدیم، عرض کردیم ما جاسوسی ندیدیم، حضرت سه مرتبه فرمود: به پروردگار کعبه به پروردگار این ساختمان، اگر من با موسی و خضر همراه بودم به آنها خبر می دادم که من از آنها داناترم و چیزی را که نزد آنها نبود به ایشان گزارش می کردم، زیرا به موسی و خضر علم آنچه گذشته و واقع شده عطا شده بود ولی علم آنچه تا قیامت واقع می شود عطا نشده بود. لیکن ما از راه وراثت، آن علم را از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به دست آوردیم.(12) و عدم وجود همین یک شرط در حضرت خضر ـ علیه السلام ـ علاوه بر آنکه شروط دیگری مانند انتصاب از طرف خداوند به عنوان امام و حجت در میان امت اسلام را نیز ندارند، در عدم حجیت ایشان کفایت می کند. پس نتیجه ای که می توان گرفت آنکه حجت بعد از پیامبر خاتم مساوی با امام است یعنی تنها ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ هستند که می توانند بعد از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ حجت خداوند در میان خلق باشند. از این جهت تعریف دقیق تری از امامت را ذکر می کنیم تا مسأله حجت برای ما روشن تر گردد. مفهوم امامت، از مؤلفه های زیر تشکیل شده است:
الف) جانشینی پیامبر گرامی اسلام: امام کسی است که پس از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بر مسند او می نشیند.
ب) ولایت و سرپرستی همه مکلفان: اعم از ولایت در امور دنیوی (به عبارت دیگر ولایت تکوینی و تشریعی در امور مردم).
ج) واجب الاطاعة بودن: یعنی هر کسی از فرمان ایشان سرپیچی کند، مرتکب گناه کبیره می گردد.(13)
و هیچ کدام از این مولفه ها بر حضرت خضر ـ علیه السلام ـ انطباق ندارد.
البته اگر حضرت خضر پیامبر باشند قطعاً در زمان خود، حجت الهی بوده است. اما شایستگی حجت بودن در میان امت خاتم را با وجود ائمه ـ علیهم السلام ـ ندارد.
2. چنان که گذشت حضرت خضر ـ علیه السلام ـ پیامبر بود و برای یک قوم خاص مبعوث شده بود و وظیفه او تنها در محدوده‌ی قوم خود بوده است و از طرف خداوند وظیفه‌ی دیگری از اقسام ولایت به ایشان محول نگردیده است، هر چند که یکی از ادله ای که بر طول عمر حضرت مهدی (عج) استدلال می شود، طول عمر حضرت خضر ـ علیه السلام ـ می باشد.
3. حضرت خضر ـ علیه السلام ـ نبی بودند و بین نبی و امام که جانشین بعد از پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ هستند تفاوت وجود دارد. نبی یعنی مخبر بشری بدون واسطه از خداوند، اما در معنای امام دو جهت نهفته است:
الف) امام یعنی مقتدا و پیشوا در افعال و اقوال. زیرا امام در لغت به همین معنی است و امام جماعت، از همین باب است.
ب) امام یعنی کسی که عهده دار امور سیاسی و اجتماعی امّت است، از قبیل اجرای حدود و عزل و نصب امرا و قضات و دفاع از امت و تأدیب جانیان. در معنای اول، نبی با امام، مشترک است. زیرا هر نبیی مقتداست و پذیرفتن قول و فعل او، لازم می باشد، اما در معنای دوم، لازم نیست نبی با امام، مشترک باشد. زیرا ممکن است مصلحت اقتضاء نماید که پیامبری مبعوث گردد و مکلف به ابلاغ مصالح خلق باشد، نه بیشتر. چنان که گفته اند: کار انبیاء صرف آدرس دادن است، بر عکس امام که هدایت او، دست خلق گرفتن و به حق رساندن است. زیرا امام با امر تکوینی که در اختیار دارد، هدایت می کند،(14) و تنها تعداد محدودی از پیامبران اولوالعزم مانند حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ و پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ وحضرت عیسی و موسی هستند که حائز مقام امامت بوده اند. و لذا باید گفت حضرت خضر ـ علیه السلام ـ همچون بقیه مردم در این زمان، از فیوضات وجودی امام زمان ـ علیه السلام ـ استفاده می نماید و از هدایت تکوینی ایشان در رشد و تعالی معنوی خویش بهره می گیرد و پر واضح است که چنین شخصی نمی تواند در جایگاه امام ـ علیه السلام ـ قرار بگیرد ولو در زمانی بسیار کوتاه.
4. از باب تعبد باید پذیرفت که حجت در روی زمین فقط حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ می باشد با این بیان که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ امامان و اوصیای بعد از خود را مشخص کرده است و حتی در روایات زیادی به اسم آنها هم اشاره فرموده است. و لذا ما هم از ایشان هم چون سایر امور شرعی و دینی تبعیت می کنیم. قهراً اگر حضرت خضر برتر و بهتر از امام زمان(عج) در این دوران بود، ایشان به امامت و حجیت برگزیده می شد.
5. امامت و حجت بودن بعد از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ امری است که از طرف خداوند به هر یک از ائمه اعلام شده است. به عبارت دیگر امامت امری است انتصابی که خداوند آن را توسط پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ اعلام نموده است و مصادیق آن را مشخص فرموده است، و لذا حجیت دیگران در این امر معنایی ندارد. ابی بصیر گوید: من خدمت امام صادق ـ علیه السلام ـ بودم، اوصیاء را نام بردند و من هم اسماعیل را نام بردم، فرمودند: نه به خدا، ای ابا محمد این با ما نیست، امر امامت نیست مگر با خدا عزوجل که درباره یکی بعد از دیگری نازل می کند.(15)
6. اراده خداوند بر این قرار گرفته که اهل بیت ـ علیهم السلام ـ که حجج الهی هستند، پشت به پشت بیایند و فاصله در میان آنها صورت نگیرد، لذا دیگر نمی توان به ذهن آورد که امام زمان ـ علیه السلام ـ در زمان ظهور به دنیا بیاید. امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: امامت بعد از حسن و حسین هرگز از برادر به برادر نرسد، از دوران علی بن الحسین منحصرا طبق گفتار خدا (انفال : 75، احزاب : 6.): «اولوالارحام به همدیگر اولی هستند» جاری شده و بعد از علی بن الحسین امامت نباشد جز پشت به پشت، یعنی از پدر به پسر.(16)
این مولود موعود و جهانی غیر از صلب امام یازدهم و دهم از طریق انسان دیگری قابل تولد و پیدایش نیست. قهراً در همان زمان خاص پدید آمده است به علاوه در غیبت حضرت اسراری پنهان است که ما از آن‌ها اطلاع نداریم چرا که تمام کارهای الهی بر اساس حکمت و تدبّر است.



پاورقی:

1. جبران مسعود، فرهنگ الفبایی الرّائد، ترجمه دکتر انزابی نژاد، رضا، ج1، ص657.
2. شیرازی، صدر الدین محمد، کتاب الحجة، بیروت، موسسه التاریخ العربی، 1425ق، 2004م، ص20.
3. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی (6 جلدی)، انتشارات اسوه، 1383ش، ج2، ص337.
4. همان، ج2، ص93.
5. همان، ج2، ص97.
6. همان، ج2، باب نادر جامع در فضل امام و صفات او.
7. عابدینی، مهدی، مونس تنهایی، نشر تکسوار از حجاز، چاپ دوم، 1384ش، ص17.
8. همان، ص23.
9. بهداروند، محمد مهدی، تحقیقی پیرامون خضر نبی و نقش او در دولت امام زمان(عج)، انتشارات لاهیجی، 1380ش، ص129.
10. السید هاشم فیاض الحسینی، حیاة الخضر، دارالکتاب الاسلامی، 1425ق ـ 2004م، ص103.
11. تحقیقی پیرامون خضر نبی و نقش او در دولت امام زمان(عج)، همان، ص113.
12. اصول کافی، همان، باب الأئمه، یعلمون علم ما کان و ما یکون. ج2، ص304.
13. جمعی از نویسندگان، امامت پژوهی، نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی، 1381ش، ص50 ـ 52.
14. همان، ص246.
15. اصول کافی، همان، ص361.
16. همان، ص387.



معرفی منابع جهت مطاله بیشتر:

1-امامت پزوهی ؛ به کوشش جمعی از نویسندگان


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۰۹
علی نظیف

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی