آیا اسلام که آخرین دین است به هیچ وجه پاسخگوی همه مسایل دنیوی و نیازهای مادی نیست؟ آیا اسلام که آخرین دین است به ما تکنولوژی و صنعت هم میدهد؟
پرسش:
اسلام که آخرین دین است به هیچ وجه پاسخگوی همه مسایل دنیوی و نیازهای مادی نیست؟ آیا علوم انسانی مانند اقتصاد، جامعه شناسی، مدیریت و علوم تجربی مانند فیزیک، شیمی (و داروسازی) زیست شناسی، نجوم، طب و علوم عقلی مانند: ریاضیات،منطق و فلسفه از نیازهای اساسی مادی و دنیوی نیست؟ و آیا این دانشها و معارف بشری ( که بدون آنها زندگی ممکن نیست؟) از متن تعالیم اسلام بر میآید؟ آیا اسلام که آخرین دین است به ما تکنولوژی و صنعت هم میدهد؟ آیا روش حل مسایل و مشکلات فرهنگی، اقتصادی نظامی و ... در متن دین اسلام موجود است؟
پاسخ:
برای پاسخ به این شبهه، که راجع به جامعیت اسلام است، ابتدا باید به
این نکته توجّه نمود، که هدف اعلی و مأموریت اصلی ادیان الهی، به ویژه دین
اسلام،هدایت انسان به سوی کمال مطلوب و سعادت ابدی او و یا به عبارتی « خلیفة الله
کردن انسان » میباشد، کمالی که انسان را لایق سجدة ملائکه مینماید چه این که او
با داشتن این کمال، اشرف مخلوقات الهی خواهد بود. و در راستای رسیدن به این هدف، هر
آن چه مورد نیاز انسان است، مستقیماً در متن دین آمده است: چنانکه مفسرین گفتهاند
مراد از این که قرآن کریم تبیاناً لکل شیءٍ است، همین حقیقت می باشد.
در مرحلة بعد باید به این نکته توجّه کرد
که از نظر اسلام، دنیا و آخرت از هم جدا نیستند، بلکه دنیا به مثابة مزرعهای برای
آخرت است که پاداش و کیفر اخروی، در واقع انعکاس اعمال و رفتار آدمی در همین دنیا
است.
آیات و روایاتی هم که دنیا را مورد مذمت قرار میدهند، ناظر به هدف قرار
دادن و دلبستگی و تعلق یافتن به دنیا هستند، و گرنه اصل زندگی در دنیا و بهره بردن
از نعمتهای آن در مسیر صحیح الهی و انسانی، نه تنها مذموم نیست، بلکه ممدوح و
شایسته است. چنانکه امیرمؤمنان(ع) در پاسخ به شخصی که مرتب از دنیا بدگویی می کرد،
فرمود: «ایها الذام للدنیا المغتر بغرورها ... أتغترّ بالدنیا ثم تذمها؟» «ای کسی
که از دنیا بدگویی میکنی و خود فریب وعدههای دروغین آن را خوردهای ... آیا فریب
دنیا را می خوری و بعد، از آن بدگویی میکنی؟» و در ادامه در بیان خوبیهای دنیا
فرمود: « ان الدنیا دار صدق لمن صدقها، و دار عافیة لمن فهم عنها و دار غنی لمن
تزوّد منها و دار موعظة لمن اتعظ بها مسجد احباء الله، و مصلّی ملائکة الله و مهبط
وحی الله، و متجر اولیاء الله اکتسبوا فیها الرحمة و ربحوا فیها الجنة...» «براستی که دنیا برای کسی که با راستی با آن
برخورد کند، سرای راستی است، و برای آن که درک درستی از دنیا داشته باشد، خانه
سلامتی است، و برای آنکه توشه آماده نماید، خانه بی نیازی است. و برای آنکه از آن
پند گیرد، خانة پند است. دنیا مسجد دوستان خداست، و محل نماز فرشتگان الهی و
فرودگاه وحی پروردگار و محل تجارت اولیاء خداست که در آن رحمت خدا را به دست آوردند
و بهشت را سود بردند...»
بنابراین زندگی دنیوی و تأمین نیازهای مادّی، هر چند
هدف اصلی دین نیست، امّا دینی که دنیا را به منزلة پلی برای رسیدن به سعادت اخروی
میداند، نمیتواند نسبت به این نیازها بی تفاوت باشد و از این جهت پرداختن به امور
دنیوی، هدف ثانوی و تبعی دین محسوب میشود. یعنی از آنجا که رسیدن به هدف نهایی جز
از طریق زندگی در دنیا و استفادة صحیح از نعمتهای آن، ممکن نیست، دین به امور
دنیوی آدمی نیز توجّه دارد و تحت قلمرو و حاکمیت خود به جهت دهی این امور می
پردازد. داستانهای قرآن کریم از زندگی پیامبران الهی و نحوة به کارگیری فنون و
مهارتهای علمی و هنری و صنعتی توسط ایشان بهترین شاهد بر مدعای ما است:داستان حضرت سلیمان و استفادة او از چشمة مس
گداخته در صنعت، و ساختن بناهای بلند و قصرهای منیع، تحت فرماندهی و نظارت آن
حضرت، و به کارگیری هنر و نقاشی برای تشویق به هنر و ارضای غریزة هنرجویی و آموزش
شیوة بهرهبرداری درست از هنر و نیز صنعت فلزکاری و ساختن ظروف مورد نیاز فردی و
جمعی و بالاخره بنای قصر ظریف شیشهای که وقتی ملکة
سبا به آن وارد شد به پندار آنکه وارد آب میشد پوشش پای خود را بالا زد،شاهد بر پیشرفت صنعت معماری و هنری و صنعتی در
عصر حضرت سلیمان(ع) است. همچنین داستان حضرت داود، پدر سلیمان ـ علیهماالسلام ـ و
ارائة صنعت زره بافی توسط آن حضرت. و نیز داستان نوح(ع) و صنعت کشتی سازی و داستان ذوالقرنین که هر چند قرآن از نبوت وی
سخن نگفته ولی روش پسندیدة او را در برخورداری از همه وسایل مقدور آن عصر، تا حدودی
گزارش میدهد که همان ساختن سد عظیم نفوذ ناپذیری است که بر اثر ارتفاع و صاف
بودن، قابل فتح نبود و بر اثر استواری و استحکام، قابل نقب زدن و سوراخ نمودن
نبود، چرا که آن سد عظیم فلزی، از خاک و آجر و سنگ و سیمان و مانند آن ساخته نشده
بود بلکه از پارههای آهن و مس گداخته بنا گردیده بود. این داستانها همگی بیانگر این واقعیتند که
دین، به زندگی دنیوی توجّه دارد و آدمی را به بهرهبرداری صحیح از علوم و فنون
روزگار خود تشویق مینماید.
لیکن ممکن است پرسیده شود که اگر دین نسبت به علوم
بشری نظر دارد و امور بشری بدین لحاظ، اموری دینی به شمار میروند، پس چرا
مستقیماً در قرآن به بیان اصول و قواعد این علوم پرداخته نشده است، تا بشر بدون
زحمت، روش زندگی دنیوی خود را از کتاب خدا دریافت نموده به پیشرفت و تکامل دنیوی
نایل آید؟!
پاسخ این است که: اولاً، این امور رابطة مستقیم با فلاح و رستگاری
انسان ندارند، زیرا نقش تعیین کنندهای در تکامل حقیقی انسان و سرنوشت ابدی وی
ندارند. چه بسا انسانهایی با ساده ترین روش زندگی کنند و به سعات ابدی نایل شوند
و در مقابل عدّهای با برخورداری از تمام علوم و فنون روز، زندگی مُرفّه داشته
باشند، ولی سعادتمند نگردند.
ثانیاً، علوم و دانشهای بشری متغیر بوده
و در هر عصر و زمانی با پیشرفت این علوم، بهرهمندی از پارهای وسایل و ابزار
زندگی امکان دارد و هرگز ممکن نیست که دین ثابت ، همة این علوم و فنون را بیان کند.
و اصلاً پیدایش این مهارتها، معلول علل خاص خود می باشد که باید بشر در طول زمان
به آنها دست یازد. و از این روی بیان آنها برای انسانهای عصر نزول قرآن که هنوز
به بسیاری از دانشهای امروز نرسیدهاند، امکان نداشته است. و این در حالی است، که
دین باید تعالیم خود را به گونهای بیان کند، که برای همة انسانها و در همة اعصار
و زمانها قابل فهم و در دسترس باشد. چرا که دین برای هدایت همة بشریت آمده و
اختصاص به زمان خاصی ندارد.
ثالثا،ً دینی بودن یک امر به این معنا نیست که حتماً
آن امر در متن دین آمده باشد و دین تمام زوایای آن را بیان کرده باشد، بلکه ممکن
است دینی بودن از این باب باشد که دین، عهدهدار مدیریت و سامان دهی به آن امر
باشد. و بدین لحاظ هیچ امری از امور بشری نیست، که از تحت اداره و حاکمیت دین خارج
باشد، زیرا دین نسبت به هر فعلی از افعال اختیاری انسانی، حکمی از احکام پنجگانة
وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه را جاری میسازد و به این ترتیب به همة افعال
بشری، جهت صحیح میبخشد. و هر یک از این علوم و امکانات بشری که بتواند در مسیر
کمال انسانی قرار گیرد مورد تأیید و امضای شارع خواهد بود. در واقع اسلام با مقید
نکردن مسلمانان به استفاده از علم و تکنولوژی خاص این اجازه را داده است تا انسانها
از هر علم و ابزاری برای رسیدن به کمال استفاده کنند مگر آن که آن علم یا تکنولوژی
اصولاً در مسیر کمال قرار نگیرد.